عدالت اجتماعی از همان مفاهیم دور افتادهای است که در جهان امروز بیشتر برای سر و صداهای خبری از آن سخن گفته میشود تا عمل به آن! در هر رقابت انتخاباتی، بحرانهای سیاسی، اوج اعتراضات مدنی و … بیش از هر چیز به موضوع عدالت اجتماعی توجه میشود! البته توجهی از جنس سخن. این موضوع نه فقط در ایران بلکه در سراسر جهان تکرار میشود و شاید به همین جهت باشد که مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصمیم گرفته است که ۲۰ فوریه / ۱ اسفند را روز جهانی عدالت اجتماعی بنامد. (۲۶ نوامبر ۲۰۰۷)
اگر بپرسیم عدالت اجتماعی به چه موضوعاتی میپردازد بسیار ساده میتوانیم پاسخ دهیم: همه چیز! عدالت اجتماعی در همه چیز موضوعیت دارد. در ثروتهای انباشته، در فقرهای جانسوز، در تقسیمشغل نابرابر، نامتعادلی در تقسیم امکانات فرهنگی و آموزشی، تبعیضهای جنسیتی، استثمار کشورهای ضعیفتر و صدها جای خالی که برایتان باقی میگذارم تا خودتان آن را پر کنید.
حکومت راهزنها
جملۀ معروفی از آگوستین قدیس۱، فیلسوف مسیحی در کتاب شهر خدا اغلب نقل میشود که گفته است:
«عدالت را فراموش کنید و خواهید دید که دولتها چیزی بیش از دستههای راهزنی نیستند، زیرا دستۀ راهزنان هم خود دولت کوچکی است و در درون آن نظمی هست و غنائم میانشان بر اساس قواعد توزیع میگردد و اگر آنها بتوانند دژهایی برپا کنند و شهرهایی بسازند، دولت آنها دیگر دولت راهزنان نامیده نخواهد شد.» (آموزش دانش سیاسی – حسین بشیریه۲)
گذشته از حقیقت عریان نهفته در این عبارت، هر دولتمردی باید این جمله را نصب العین خود قرار دهد: «اگر عدالتی در کار نباشد راهزنی بیش نیستند.»
البته عدالت اجتماعی را میتوان در سطوح مختلفی واکاوید اما از این بین، عدالت اجتماعی در رابطۀ میان کشورها، در رابطۀ میان حکومت و مردمش و در رابطۀ مردم با یکدیگر مهمترند.
حمله نظامی آمریکا به عراق، حملههای مکرر اسرائیل به جنوب لبنان و فلسطینیان، ناآرامیهای شرق اروپا و حمایت کشورهای مختلف از اینها و از این دست دخالتهایی که مثالهای دور و نزدیک زیادی از آنها را احتمالا در ذهتان مرور میکنید، مصادیق بارز نقض عدالت اجتماعی بین کشورهای مختلف هستند. اما چرا؟
اگر به آرمان عدالت جهانی معتقد باشیم و دلمان برابری برای همۀ ملل را بخواهد، چرا هواپیماها و بودجههای عمومی کشور را عوض به پرواز درآوردن بر فراز نفت خاورمیانه، بر محرومترین گرسنگان جهان در آفریقا متمرکز نمیکنیم؟ چرا به جای مداخلههای نظامی چندجانبه و صرف بودجههای هنگفت برای حفظ قدرتمان در مرز کشورهای دیگر، با غذا و آموزش و فرهنگ به کشورهای فقیر جهان حمله نمیکنیم؟
عکس: سربازان ناتو
عدالت اجتماعی در همین نزدیکیها
بیایید کمی نزدیکتر! چرا به تصمیمات عمومی ملتمان برای تغییرات نرم اجتماعی احترام نمیگذاریم؟ فریادهایشان از ناعدالتی را به رسمیت نمیشناسیم؟ مفاسد را هر روز لمس میکنیم اما تاکنون به رفع آنها هم اندیشیدهایم؟ در نقش نهادهای اجرایی آیا بیشتر از NGOهای درون کشورمان برای رفع تبعیضهای جنسیتی، قومی، فرهنگی، و اقتصادی کوشش میکنیم؟ متاسفانه اگر این چراها پاسخ بله داشتند این متن در حال نگارش نبود. اگر ساختارهای اجرایی برنامهریز و فراتر از آن سازمانهای نظارتی به خصوص در حوزۀ قضایی مهمترین وظیفۀ خود در ایستادگی تمام قد برای اجرای عدالت را حداقل تا حدود قابل قبولی انجام داده بودند با جهانی پر از ناامیدیها برای اجرای عدالت اجتماعی روبرو نبودیم. علاوه بر دولتها و نسبت آنها با مردم خود و سایر کشورها، خود ما نیز عدالت اجتماعی را از یاد بردهایم!
آیا در بیرون از خانه پا به پای همسرمان کار میکنیم؟ آیا امور درون منزل را با یکدیگر و با حقوق برابر به انجام میرسانیم؟ آیا در محیط کاری منفعت عمومی برای ما فراتر از منافع شخصی قرار دارد؟ اگر امتیازی به ناحق به ما داده شود از آن تمام و کمال استفاده میکنیم یا از پذیرشش سر باز میزنیم؟
در سخنان روزمرهمان چقدر از کلیشههای جنسیتی استفاده میکنیم و زنان جامعهمان را هر روز مهجورتر میکنیم؟
تفکیک بین شهرستانی و مرکزنشین در ذهن عموم ما چه نسبتی با عدالت اجتماعی دارد؟ امکانات رفاهی تهران را با زاهدان یا بدتر از آن شهرهای کوچکتر در استان محرومی مانند سیستان و بلوچستان برابر میدانیم؟ و با این حال تاکنون اعتراضی به آن کردهایم یا ته ذهنمان از این که ساکن استان سیستان و بلوچستان یا هر نقطۀ محروم دیگری نیستیم احساس رضایت کردهایم؟ در تهران که پایتخت است تاکنون از محلۀ لب خط بازدید کردهایم؟ چند بار تا کنون دکمۀ قفل ماشینتان را فشار دادهاید وقتی کودک کاری به سمت ماشینتان آمده است؟ چند بار از حجم بالای تکدیگران سر چهارراهها، اماکن عمومی و … احساس انزجار کردهایم و به ستوه آمدهایم؟
دستان پینه بسته کارگران را چندبار دیدهایم؟ آیا تاکنون برای یک بار تصمیم گرفتهایم در اعتراضشان به حقوقی که از آن محروم شدهاند همراهیشان کنیم؟ و آیا اصلا به چشممان میآیند؟ چه برسد به این که به ترویج عدالت اجتماعی فکر کرده باشیم؛ یا به ضرورت آموزش این خلأها و راهکارهای رفع آن اندیشیده باشیم.
بله آن چیزی که از آن سخن میگویم فراتر از اجرای عدالت اجتماعی است. مشکل عظیمتری در کار است. ما قدرت مواجهۀ عریان و تام و تمام با این واقعیت را نداریم که عدالت اجتماعی وجود ندارد و هر کدام از ما در نقشهای مختلف خود، رییس جمهور، رییس قوۀ قضایی، مدیر کل، پدر، مادر، همسر، دوست، شهروند و هزاران نقشی که روزانه در زندگی بر عهده داریم در این امر مسئولیم.
به فکر کردن به این خلأ و نشر عمومی این توجه!
اینکه همه با هم تلخ و عریان پیش از هر چیز ببینیم که عدالت اجتماعی در جهان برقرار نیست!
مرحلۀ بعد تنها پس از درک این حقیقت، امکانپذیر خواهد بود.
در شبکههای اجتماعی به ما بپیوند.
کانال تلگرام: @gabbehteam1
مارکوس اورلیوس اوگوستینوس معروف به اوگوستین قدیس (Saint Augustinus) از تاثیرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دوران باستان و اوایل قرون وسطی محسوب میگردد. او از شکل دهندگان سنت مسیحی غربی (کاتولیک و پروتستان) به حساب میآید. وی از قوم بربر در شمال آفریقا بود و در شهر تاگاست واقع در ایالت سوق اهراس در الجزایر کنونی متولد گردید. او از یک مادر مسیحی و پدر مشرک به دنیا آمد. (ویکیپدیا، اسفند ۹۶)
حسین بشیریه (زادهی ۱۳۳۲ در همدان) جامعهشناس و پژوهشگر علوم سیاسی است. وی یکی از متفکران سیاسی مهم و تاثیرگذار ایران بعد از انقلاب به شمار میآید. پژوهشهای او عمدتا در حوزه تئوریهای انقلاب، جامعهشناسی سیاسی، جامعهشناسی سیاسی ایران، توسعهی سیاسی و اندیشهی سیاسی در غرب است. (ویکیپدیا، اسفند ۹۶)